بُرشی از کتابِ از مهتابی به کوچه

نوشتن، این حماسه‌ی عظیم!
احمد شاملو

به گمان من، امر «نوشتن» با خط امروزین ما، کاری‌ست در تراز نقاشی: یعنی کار زیبایی که الهام می‌بخشد، اَشکالی جادویی می‌آفریند، راه نشان می‌دهد، و خلاقیت ذهن را بیدار می‌کند. این دایره‌ها، این کمان‌ها، این خطوط کوتاه و بلندِ عمودی و افقی، مایل و موازی. این خطوطی که در برخورد با آشناذهنی ما مفاهیمی را در خود می‌فشرد و مفاهیمی را آزاد می‌کند.

این گره‌ها که بر سر راهِ ایجاد بدان‌ها می‌رسیم. می‌بندیم‌شان، و با دست‌خرج کوتاهی ازشان می‌گریزیم: ـ ‌گره دوگانه‌ی «هـ»، مرموز و شکوه‌مند، با دو چشم مواظب که ناگهان شکل می‌گیرد. پلک وجدانی آگاه که به ناگاه از انگورک‌های نگاه کنار می‌کشد تا از بیداریِ خویش آگاهت کند و بر دوراهی خیر و شر، به انتخابات راه هشدارت دهد.
و گره ساده‌ی «ـمـ» هنگامی که در میان کلمه می‌افتد ‌ـ‌ هم‌چون وقفه‌ای که در کار و مجالی در راه خاک‌پشته‌ئی کوتاه، تا از فراز آن، در افقی نزدیک، به گرداگرد خویش نظری کنی.
این انحناهای شیرین حرف «ی»، که با کج و پیچ پُرعشوه‌ی خویش پنداری مفهومی مطلق را به استنتاجی پیچیده از حکایتی دور و دراز مبدل می‌کند ‌ـ‌ این رفتن‌ها و بازگشتن‌ها، این‌‌ رها کردن‌ها و باز گرفتن‌ها.
این به فراز نو شدن‌‌ها و به نشیب افتادن‌ها که در مجموع، نوشتن را به سفری پُرحادثه مانند می‌کند ‌ـ این خطوط سرشار از شخصیت، که ناگهان هم‌چون گریز از ابتذال، از میان یکنواختی دندانه‌های «سـ» قامت به عصیان برمی‌کشد:
این «ـلـ»‌های وسط: این «ـا»‌های آخر
ک، این تکتاز شمشیر برآهیخته.
ا، این مبارز تنها مانده.
آ، این شیرمرد‌، با دستی که سایبان نگاه کرده است و نگاهی که در دوردست می‌کاود. ـ
و نوشتن، نوشتن:
این ماجراجویی حیرت‌انگیز!
این حماسه‌ی عظیم!
این آفرینش دوباره!

از مهتابی به کوچه (مجموعه مقالات)، انتشارات توس، تیرماه ۱۳۵۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...