دیروز با دکتر مسعود بیات، پژوهشگر و منتقد تاریخ، پیرامون کتاب پُرقدر و ارجمند «تاریخ انقلاب اسلامی در زنجان»اش گفتوگو میکردم. او با درایت و تیزبینیاش، تا از خاموش بودن دستگاه ضبط صوتام اطمینان پیدا میکرد، به بیان زوایای پنهانی از تاریخ پرفراز و نشیب زنجان و نقش زنجانیها در تحولات مهمی همچون انقلاب مشروطه و انقلاب مذهبی 1357 میپرداخت.
پاسخ بسیاری از پرسشها را ضبط نکردم. از او دربارهی همکاریاش با مرکز اسناد انقلاب اسلامی که روحالله حسینیان ریاست آن را بر عهده دارد، و رفیق شفیق سعید امامی، و مشاور سیاسی محمود احمدینژاد هم هست، پرسیدم. او مهربانانه تنها به اهداف علمی و واکاویهای تاریخی خویش تکیه داشت و نه به همسوییها یا اختلافاتِ سیاسی با این مرکز و رییس ضد آزادی و اقتدارگرای آن.
نکتهای که به گمانم از میان همهی گفتههای او مهمتر آمد، نقش زنجانیها در برخی ترورهای مهم تاریخ ایران در دورهی مشروطه، پهلوی و انقلاب اسلامی بود. نویسنده، ترورهایی را که در دورهی مشروطه به دست زنجانیها رخ داده بود، به طور مشروح در صفحاتِ 54 و 53 کتاب «انقلاب اسلامی در زنجان» آورده است که در زیر میخوانید، اما علاوه بر ترور نافرجام سیدعزالدین حسینی زنجانی، از ترورهای دورهی معاصر که ردّّ پای زنجانیها نیز در آن مشهود است، یکی هم به گفتهی او، ترور سعید حجاریان است!
*
نکتهی دیگری که به لحاظ روانشناسی اجتماعی زنجان بسیار حائز اهمیت است، نقش زنجانیها در ترورهای دورهی مشروطه است. در میان ترورهای مهم دورهی مشروطه، چهار ترور اعم از اینکه به نتیجه رسیده باشد یا نباشد، توسط زنجانیها انجام گرفته است.
اولین ترور از این چهار ترور، روز سهشنبه 11 ذیالقعدهی 1325/ 25 آذر 1285 رخ داد که به موجب آن میرزا عنایت زنجانی در اجتماع مخالفان مشروطه به ناگاه از میان جمعیت بلند شد و با ششلول به طرف سیدمحمد یزدی که علیه مشروطه سخن میراند، سه تیر انداخت. تیرها به سید اصابت نکرد و مردم اجتماعکننده با قدّاره او را پاره پاره کردند.
دومین ترور در تاریخ 19 جمادیالاولی 1326/ 1286 ش. توسط یک سید زنجانی از فرستادگان کمیتهی قفقاز در تبریز صورت گرفت. وی سیدهاشم را که ریاست انجمن اسلامی تبریز علیه مشروطه را بر عهده داشت، مورد هدف قرار داد. گلوله به رانِ سیدهاشم اصابت کرد. تقی، دستگیر و در انجمن اسلامی به قتل رسید. او انگیزهی اقدام خود را مخالفت سید با مشروطه عنوان کرد.
ترور سوم در تاریخ 16 ذیحجةالحرام 1326 صورت گرفت که به موجب آن شیخ فضلالله نوری هنگام بازگشت از منزل ظهیرالاسلام، برادر امام جمعهی تهران، در نزدیکی خانهی خود توسط کریم نامی که از زنجانیهای مقیم تهران بود، مورد سوء قصد قرار گرفت. تیر به همراهِ شیخ فضلالله خورد و ضارب تیر دیگری شلیک کرد و شیخ فضلالله را مضروب ساخت. آنگاه قصد خودکشی کرد ولی اطرافیان شیخ مهلت ندادند و سرانجام هنگام درگیری گلولهای به چانهی وی اصابت کرد و دستگیر شد. کریم در بازجویی فقط گفت: «دلم میخواست، این کار را کردم». نامبرده تا فتح تهران در زندان بود.
ترور چهارم توسط یک مجاهد در زنجان صورت گرفت. به موجب این ترور نقیخان، والی ضد مشروطهی آذربایجان که تحت فشار آزادیخواهان مجبور به کنارهگیری از مقام خود شده بود، در حین عبور از زنجان به تهران توسط یک زنجانی و به دستور کمیتهی دموکرات تبریز مورد هدف قرار گرفته و به قتل رسید.
بر اساس آنچه که در این گفتار بیان شد، میتوان چنین گفت که جریان مشروطهخواهی در زنجان که در ابتدا حرکت رو به صعودی داشته، با دخالت عوامل و موانع بازدارنده، سیر کندتری به خود گرفت. در عین حال، زنجانیهای خارج از زنجان که از موانع و عوامل بازدارندهی مختص زنجان دور بودند، اغلب به عضویت جریانات تند و افراطی درآمدند.
انقلاب اسلامی در زنجان، مسعود بیات
تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386
812 ص، 51000 ریال، صص 4 و 53
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر