معرفی کتاب نقش اراده در شفا

نقش اراده در شفا
آن آنسلین شویتزنبرگر
برگردان: فاطمه ذبیحیان
تهران: ۱۳۹۱، نشر صورتگر
۲۶۴ صفحه، ۶۰۰۰ تومان

آن آنسلین شوتزنبرگر در مارس ۱۹۱۹ در مسکو به دنیا آمد و به عنوان یک روان‌شناس و روانکاو فرانسوی در دانشگاه سوفیا آنتی‌پولیس شهر نیس بعد از بازنشستگی رسمی به عنوان مدیر مرکز تحقیقاتی روانشناسی اجتماعی و بالینی به مدت بیست سال مشغول به کار بود. او بیش از پنجاه سال است که خود را وقف کمک به بیماران مبتلا به سرطان کرده است.

آن آنسلین شوتزنبرگر، روان­درمانگر، گروه­درمانگر و تئاتردرمانگر شناخته شده و شخصیتی جهانی است. او پروفسور بازنشسته دانشگاه و بیست سال رئیس مرکز تحقیقاتی روان­شناسی اجتماعی و کلینیک دانشگاه نیس بوده است. همچنین او سمینارهای مربیان و درمانگرها را در فرانسه، اروپا و سراسر دنیا هدایت کرده است و مؤلف کتاب تئاتردرمانی و کتاب­ها و مقالات بسیار دیگری است که بعضی از کتاب­های او بیش از سیصد هزار نسخه تا به­حال فروخته شده­اند.
سرطان، همان بیماری‌ای که تا چند سال پیش همه حتا از بردن نام آن نیز امتناع می­کردند، به واقع افزون بر یک گروه پزشکی متخصص، روش­های روان­درمانی را نیز برای درمان به کمک می­طلبد. روان­درمانگران می­توانند با بررسی وضعیت اجتماعی و تاریخچه‌ی زندگی بیمار با انجام تحقیقات تکمیلی درباره‌ی آن‌چه ما آن را «وفاداری خانوادگی غیرقابل مشاهده» و «سندروم تولد» می­نامیم و با به­کار­گیری آرام­تنی، تجسم مثبت، مبارزه با فشار روانی و با در نظر گرفتن اعتقادات بیمار به یاری‌اش بشتابند.زیرا درمان یک بیماری سخت نه تنها به یاری علم پزشکی بلکه افزون بر آن نیازمند شوق زندگی و بیدار کردن توانایی درمان در تمام افراد درگیر با بیماری است. روان­درمانگر که خانواده و نزدیکان بیمار به او اتکا کرده­اند برای ظهور ناگهانی بهبودی می­تواند به یاری بیاید.
این کتاب به کار سخت بر روی «سوگ» می­پردازد تا بیمار بتواند به­تدریج بر فقدان شور زندگی فایق آید.
نقش اراده در شفا که براساس مشاهدات خاص و همچنین بر روی کارهای الیزابت کوبلر ـ روس، استفانی و کارل سیمونتون بناشده است همچنین به تمام مشکلات ناشی از  یک بیماری سخت می­پردازد. 
مترجم آن چنان که خود می‌نویسد در پی رویارویی با بیماری یکی از دوستان خود، پرسش‌های زیادی در ذهنش نقش می‌بندد. در لحظه‌ی دیدار با دوستش از خود می‌پرسد: اصلاً نمی­دانم با او چه‌طور روبرو بشوم. با تأسف و افسوس یا با قدرت و آرامش؟ تا این‌که بعد از در دست گرفتن کتاب پاسخ‌هایی را می‌یابد که در او این حس را زنده می‌کند:
دوست داشتم کتاب را ترجمه کنم و این اثر ارزشمند را به تمام آن‌هایی که در خانواده­هایشان بیمار داشتند یا قرار بود به دیدن بیمار سرطانی در بیمارستان بروند، تقدیم کنم. شاید هم به تمام پزشکانی که تابه­حال از بازیافتن بهبودی بیماری ناامید می­شدند و شاید حتا به خود بیماران که نمی­دانستند بعد از ابتلا به سرطان چه باید بکنند.
در جای جای کتاب روش‌های کاربردی و قابل اجرایی به همراه ارائه‌ی دلایل و شواهد پیشنهاد می‌شود تا سیستم ایمنی بدن فرد بیمار قوی‌تر بشود و مقابله با بیماری پیروزمندانه‌تر پیش رود.
...اگر بتوانیم نیروهای فیزیکی بدن را که در بیش‌تر موارد می­توانند این سلول­های موذی را سرکوب کنند، تحت کنترل در آوریم...
همچنین اگربتوانیم تیرهایی درترکش بیماران­مان قراردهیم، تا برای مراقبت از خود، در برابر بیماریشان آن‌ها را بکار ­بندند، آنگاه ...
در بسیاری موارد، فرد می­تواند در مبارزه با سرطان، به تدریج پیروز شود.
تحقیقات سیمونتون­ها چه بود؟ شفای خود­به­خودی چیست؟ آیا «ما قادر به درک علل وقوع شفای خود­به­خودی خواهیم بود که بر خلاف تمام باورها روی می­دهد و همچنین آیا می­توانیم این علل را برای سایر بیماران نیز به کار بندیم؟»
در فصل اول کتاب مباحث متنوعی درباره‌ی بیمار به بحث گذاشته می‌شود. به عنوان نمونه: پریشانی­های موجود در پیرامون بیمار، آمار و پیش‌بینی، یافتن عوامل بیرونی کاهش‌دهنده نیروهای مقاومتی در برابر بیماری،«راهنمای درونی» یا «خرد درون»،  شبکه‌ی حمایتی و عاطفی، به حقیقت رساندن خودبه­خودی پیش‌بینی­ها و... و در فصل دوم به پرسش و پاسخ و تبادل نظرات موارد بالینی نویسنده با پزشکان و پرستاران و بیماران برمی‌خوریم که در چهار بخش مجزا به این پرسش‌ها می‌پردازد: بیمار و مشکلات بیمار، کمک درمانی، فضای خانوادگی و محیط اطراف، مراقبان
و در انتها نکاتی برگرفته از این رهیافت را معرفی می‌کند:
پیگیری جدی درمان
ایجاد رابطه با پزشک معالج بر پایه‌ی اعتماد و ایمان به درمان و مجاز دانستن خود در مطرح کردن پرسش­ها از پزشک.
روان­درمانی کاملاً عمیق و طولانی مدت.
تغییر دیدگاه نسبت­ به زندگی و آینده: عاشق شدن، انجام کاری بر اساس عشقی عمیق (ورزش، نقاشی، موسیقی) و گرایش به مسائل معنوی، تغییر در روش زندگی و ارزش‌ها.
ایجاد شبکه‌ی حمایتی دوستانه.
 همکاری­ بیمار برای شفا و درمان، مشارکت در روند بهبودی.
فهرست­بندی لذت­های زندگی ( کوتاه‌مدت، میان‌مدت، طولانی‌مدت). 
ماساژ و تمرینات فیزیکی.
خو­دآگاهی از بهره­های ثانویه‌ی بیماری و حتا مرگ.
خود­آگاهی از پیش­بینی­ها («اثر پیگمالیون») و «به تحقق رساندن خود­به­خودی پیش­بینی­ها».
 بازبینی اعتقادات: مفید یا مضر. کنار گذاشتن اعتقادات نحس.
سندرم تولد، با تشکیل درخت کوچکی از نسل‌ها به نام شجره­نامه اجتماعی.
خودآگاهی از فشار روحی بیش از­ حد.
 رها­سازی خود از بغض­ها.
بیرون کشیدن خود از فضای حس ناتوانی و عدم حضور امید، امیدواری و یاری گرفتن از دیگران.
کشیدن طرح بیماری خود و جنگ در مقابل آن.
در حالت آرام­تنی قرار گرفتن و به تصویر کشیدن «رهبر درونی»
ابراز احساسات و نزدیک شدن به نزدیکان و...
Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...