شیوهی بهکارگیری درست افعال شبهمعین
باید، بایست، بایستی، میبایست
اغلب نویسندگان در کاربرد این سه فعل معین تفکیکی قائل نشدهاند. حق هم دارند چراکه در تفکیک این سه نیز اختلافاتی جزئی وجود دارد. من از دو منبع متفاوت به بررسی این اختلافها پرداختهام که به نظرم، دومین شیوه به دلیل روزآمدی و کاربردی بودن در کلام و نگارش امروزیمان، مفیدتر و بهتر است که به خاطر دوری از سردرگمی تنها لُب این دو نظریه را در اینجا میآورم و منتظر نظرات تازهتر میمانم:
الف. ابتدا خلاصهشدهی نظر دکتر پرویز ناتلخانلری را میخوانیم که شرح کامل آن را میتوان در مجلهی سخن (دورهی هشتم، مهر 1336، صص 529 تا 538) پی گرفت:
1. در موردی که مقصود اشاره به شخص نیست فعل تابع بهصورت مصدر مرخم بهکار میرود:
باید رفت، باید گفت
2. معمولترین صورت استعمال این فعل در زبان امروزی آن است که فعل تابع آن مضارع التزامی باشد؛ با «که» حرف ربط یا بیآن:
باید بروم، باید بروید
3. اگر صیغههای «بایست» و «بایستی» بهکار میرود باید در معنی لزوم وقوع فعل در زمان گذشته باشد. در این حال یا تابع آن مصدر مرخم است یا مضارع التزامی. هرگاه تابع بهصورت مصدر مرخم بهکار برود اشارهای به شخص نمیشود:
بایست رفت، بایستی گفت
در مثال اول مراد آن است که وقوع فعل رفتن در زمان گذشته لازم بوده است، چه این فعل انجام گرفته و چه نگرفته باشد.
مثال دوم این معنی را متضمن است که وقوع فعل لازم بوده اما انجام نیافته است.
4. هرگاه تابع، مضارع التزامی باشد ضمیر شخصی را نیز در بردارد:
بایست بگویم. لازم بود که بگویم.
بایستی بروم. لازم بود بروم. (اگرچه نرفتهام)
ب. اما نظریهی دوم که کاربردیتر و تفکیکیتر به نظر میآید، برگرفته از صفحهی «دستور خط و زبان فارسی» در فیسبوک است که اگرچه منبع و نویسندهی آن ذکر نشده اما میتوان به دقت و دغدغهمندیهای نویسندهی آن پی برد. خلاصهی این روش پیشنهادی چنین است:
در نگارش امروزی، وجه التزامی فقط به کمک چهار صرف فعل شبهمعین مشتق از بایستن ساخته میشود:
باید، بایست، میبایست و بایستی
به همراه نفی هر کدام از اینها: نباید، نبایست، نمیبایست و نبایستی
۱- برای بیان التزام از حال تا آینده، فعل «باید» همراه با مضارع التزامی بهکار میرود؛
من باید همراهش بروم. [من مجبورم که همراهش بروم] (التزامی که قریب به یقین رخ خواهد داد)
۱-۱) برای بیان استنتاج حتمی در آینده:
تیم الف باید با برندهی بازی فردا بازی کند. (مطابق برنامه)
۱-۲) استنتاج گمانزنانه-امیدوارانه از آینده:
او باید لطف مرا جبران کند. [امیدوارام که بکند ولی احتمال هم دارد که نکند]
باید تیم ب برندهی بازی بشود. [حدس میزنم که ببرد ولی احتمالهم دارد که برنده نشود]
این باید (۷۰-۳۰)، از شاید (۵۰-۵۰) محتملتر است.
۱-۳) التزام قانونی و اخلاقی از حال تا آینده:
من نباید به حقوق دیگران تجاوز کنم. (همواره) [ولی ممکن است تجاوز بکنم]
تو باید به حرف پدر و مادرت احترام بگذاری. [ولی ممکن است که احترام نگذاری]
۲- برای بیان التزام در زمان گذشته، از افعال «بایست، بایستی و میبایست» استفاده میشود.
بایستی/میبایست، بار استمراری هم دارند ولی بایست فقط بار التزام دارد.
۲-۱) التزام جبری در گذشته (همراه با ماضی استمراری):
من بایستی همراهش میرفتم. [من مجبور بودم که همراهش بروم] (قریب به یقین هم همراهش رفتهام)
در سربازی، بایستی ساعت ۹ میخوابیدیم. [در سربازی، مجبور بودیم که ساعت ۹ بخوابیم]
۲-۲) اعتراف به تخطی قانونی و اخلاقی در گذشته (همراه با ماضی استمراری):
میبایست در مهمانی شرکت میکردیم. [آگاهانه تخطی کردهایم]
نمیبایست جلو پل توقف میکردم. [آگاهانه تخطی کردهام] (همان موقع مرز درست و نادرست را میدانستم)
میبایست همراه مادرم میرفتم. [آگاهانه تخطی کردهام]
قائل شدن مرز مشخصی بین «بایستی» و «میبایست»، دشوار است.
۲-۳) التزام استنتاجی-افسوسوار/عبرتآموز در گذشته (همراه با ماضی استمراری):
(میتواند اخلاقی یا قانونی هم باشد)
میبایست دندانهایم را مرتب مسواک میکردم. [در گذشته از اهمیت این التزام آگاه نبودم و از آن تخطی کردهام]
(اکنون متوجه اثرات بد کارم شدهام)
من میبایست با پدرم مهربانتر میبودم. [در گذشته از اهمیت اثرات رفتارم آگاه نبودم و از آن تخطی کردهام]
میبایست در انتخابات شرکت میکردم. [در گذشته از اهمیت این التزام آگاه نبودم و از آن تخطی کردهام]
۲-۴) استنتاج گمانزنانه از اتفاق گذشته (همراه با ماضی التزامی):
بایست تیرم به هدف خورده باشد. [از روی شواهد حدس میزنم که خورده باشد ولی هنوز از وقوع آن مطمئن نیستم]
بایست غریبهای وارد باغ شده باشد. [از روی شواهد حدس میزنم که غریبهای وارد شده باشد، ولی هنوز از وقوع آن مطمئن نیستم].
۳- گاهی التزام به زمان و شخص مشخصی اشاره ندارد:
در این حالت، باید/نباید به همراه مصدر مرخم (بن ماضی) بهکار میرود که از نظر معنایی، به التزام بر روی فعل مصدر اشاره دارد. بدون شخص و بدون زمان؛
باید رفت. [یعنی «رفتن» لازم است].
نتیجه: سادهترین راهکار برای بهکارگیری درست، توجه به این دو نکته است که «باید» فقط برای زمان حال تا آینده بهکار میرود و اگر در گذشته، «می» استمرار نداریم، «بایست» بهکار رود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر