در روزهای
پایانی دولت، وزیر ارشاد گفته است: «مجوز کتابها در یک روز، نهایتاً یک هفته و
حداکثر ۴۵ روز باید تعیین تکلیف شوند.»
اما چه این
اتفاق رخ دهد و چه این وعده نیز به سخنان دیگر بپیوندد باز این پرسش باقی است که
اگر صدور یک روزه و یک هفتهای و ۴۵ روزهی مجوز کتاب، شدنی است چرا در این چهار
سال نشد و اگر نشدنی است چرا در دقیقهی ۹۰ به این صرافت افتادهاند؟
این درد را
کجا باید برد که دولتآبادی «کلنل» را به فارسی نوشته اما به چند زبان ترجمه و
منتشر شده الا فارسی! اثر دولت آبادی آن رمانی است که به پارسی نوشته نه ترجمهای
که به خامه او نیست!
باید پرسید:
مسؤولیت منتظر نگاه داشتن جمعی از شریفترین و نجیبترین مردمان این سرزمین در ۴
سال گذشته با کیست؟
آقای وزیر!
امثال محمود دولتآبادی و جمال میرصادقی محکوم به انتظار پشت اتاق مدیرانی از شما
شدند که سن نوهی آنها را دارند و نمیدانیم در همهی عمر خود چند کتاب خوانده و
نوشتهاند. اگر این کارها افتخار است چرا در آستانهی رفتن این افتخار را میزدایید
و اگر ننگ است و درصدد زدودن آن برآمدهاید به تعبیر شهریار «حالا چرا»؟
از ابتدای
جمهوری اسلامی در وزارت ارشاد این قاعده اجرا میشد که سه عرصه «توصیف روابط جنسی،
اباحهگری و انکار مذهبی، تحریک اقوام و ترویج خشونت عریان و عیان» در محصولات
فرهنگی و هنری ممنوع بود و بیش از این چهار مؤلفهی مشخص و مصرح مداخله و تفسیر به
رأی نمیکردند.
این همه
حساسیت برای بررسی کتاب پیش از انتشار چه توجیهی دارد؟ زندانها را بکاوید و از یکیک
زندانیها بپرسید کدام یک با خواندن کتابی، فاسد و بزهکار شده است؟ حتی اگر یک نفر
پاسخ مثبت داد آنگاه بر قبیلهی فرهنگ سخت بگیرید.
معطل نگاه
داشتن کتاب در صف صدور مجوز توهین به خلاقیت نویسنده و شعور خواننده است.
در مقام
توجیه با این قیاس معالفارق که میگویند همان گونه که وزارت بهداشت بر کیفیت
تولید مواد غذایی نظارت دارد تا جسم مردم مسموم نشود وزارت ارشاد نیز بر کیفیت
آثار فرهنگی نظارت دارد تا ذهن مردم مسموم نشود. اما همین قاعده نیز رعایت نشد و
نگفتند مجوز نمیدهیم. روزها و هفتهها و ماهها و سالها منتظر نگاه داشتند و در
عمل چه ذوقها و چه خلاقیتها را نکشتند.
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر