جنبشی فرهنگی که در رویارویی با فرهنگستیزی،
باز نمیایستد
بیست و نهم آگوست
امسال هشتمین سالگشت کمیتهی بینالمللی نجات پاسارگاد، و شروع کار سایت savepasargad.com است؛ کمیتهای که اولین
ندای اعتراض سراسری در برابر ویرانگریهای میراث فرهنگی و تاریخی در ایران را در جهان
بازتاب داد و در پی آن آغازگر جنبشی فرهنگی در راستای رویارویی با یکی از سختترین
شیوههای فرهنگ ستیزی در سرزمینی شد که نامش به خاطر فرهنگ متمدن و انسانیاش در تاریخ
بشریت به نیکی ثبت شده است.
این جنبش، که
در ابتدا با اعتراض به آبگیری «سد سیوند»، و برای جلوگیری از ویرانی آثار تاریخی و
میراث طبیعی شروع شده و با پشتیبانی تحسینبرانگیز صدها تن از روشنفکران، نویسندگان،
متخصصین و دانشگاهیان، و رسانههای فرهنگدوست، همراه بود به دلیل استقبال مردمان علاقهمند
و نهادهای غیردولتی فرهنگی روز به روز وسعت بیشتری پیدا کرد و به کمک این مردمان این
واقعیت آشکار شد که وجود تبعیضهای فرهنگی، مذهبی، قومی، جنسیتی در سیاستهای حکومت
اسلامی، کل فرهنگ ایرانی ما، و به خصوص فرهنگ معنوی ما را، که مجموعهای از داشتههای
علمی، آموزشی و تربیتی درخشان بشری است، در سکوت و پنهان در خطر نابودی قرار داده است.
ما دریافتیم
که فرهنگ ایرانی خردمدار، انسانی، مهرآفرین، و تبعیضگریزمان روز به روز افسردهتر
و منزویتر میشود و، همزمان با ویرانی و یا به حراج گذاشتنهای سیاسی میراث طبیعی
و آب و خاک و گیاهمان، داشتههای فرهنگی و تاریخی نیز، در گوشه گوشهی سرزمینمان،
(گاه به عمد و گاه بر اثر بیتوجهی) به نابودی کشانده میشود.
آگاهی بر این
امر ِ بسیار با اهمیت ما را موظف کرد تا، با تأسیس بنیادی به نام «بنیاد میراث پاسارگاد»،
از یکسو به آگاهسازی مردمان سرزمینمان که ـ در ارتباط با فرهنگ کهنشان ـ در پشت
دیوارهای سنگی سانسور و خفقان آموزشی ـ فرهنگی به سر میبرند، اقدام کرده و، از سویی
دیگر، تا جایی که در توانمان باشد به مطلع کردن سازمانهای فرهنگی و حقوق بشری جهانی
به منظور جلوگیری از ادامهی فرهنگکُشی و تاریخزدایی در سرزمینمان اقدام کنیم.
در دورانی که
این کار شروع شد تنها اندک نشریات و سایتهایی بودند که در ارتباط با مسایل فرهنگی
هم مطالبی مینوشتند؛ آن هم بیشتر در ارتباط با بخش شعر و ادبیات و تاریخنویسی کلاسیک؛
و هیچ نهادی در بیرون و درون ایران وجود نداشت که به طور مستقیم با عملکرد دولت و سازمانهای
مربوط به میراث فرهنگی و تاریخی در ایران، در سطح بینالمللی، درگیر شده و مردمان را
با فرهنگستیزی و تاریخزداییهای آنها آشنا کند. اما خوشبختانه اکنون میبینیم که
کمتر نشریه و سایتی در داخل و به خصوص خارج از ایران وجود دارد که بخشی از مطالب خود
را به میراث فرهنگی فیزیکی و معنوی سرزمینمان اختصاص نداده باشد، و به ویژه به خاطر
تلاشهای کوشندگان فرهنگی، بیشتر سازمانهای فرهنگی و حقوق بشری در کشورهای جهان، به
خصوص اروپا و آمریکا، از این عملیات فرهنگستیزانه با خبر شدهاند.
تردیدی نیست
که این همه نشاندهندهی پیروزی یکایک افرادی است که در سراسر جهان در این جنبش فرهنگی
شرکت داشتهاند. در عین حال، افرادی در حکومت، که تا دیروز و حتا هم اکنون در این فرهنگستیزی
و ویرانگریهای وسیع نقش اساسی داشتهاند، متظاهرانه سعی دارند که خود را به فرهنگ
ایرانی ما علاقهمند نشان دهند که خود نشانگر این واقعیت است که آنها نیز دریافتهاند
حداقل قشر جوان و مردمان تحصیلکردهی ایرانی به نقش ارزشمند و سازندهی این فرهنگ
برای ساختن فردایی روشن و بیتبعیض آگاهی یافتهاند و هیچ شخصیت و گروه سیاسی و اجتماعی
بدون احترام به این فرهنگ امکان توجه و پشتیبانی کامل آنها را نخواهد داشت.
با این حال،
ما کوشندگان فرهنگی و فعال در کمیتهی بینالمللی نجات و بنیاد میراث پاسارگاد میدانیم
که تا رسیدن به فردایی که این همه تبعیض و فرهنگکُشی به پایان رسیده باشد حق کنار
نشستن و خاموش ماندن نداریم؛ به ویژه که در حال حاضر در ایران هیچ رسانه و نهاد غیردولتی
وجود ندارد که بدون کنترل بخشهای مختلف حکومت اسلامی امکان فعالیت داشته باشد و توجه
به فرهنگ ایرانی و خبرهای مربوط به میراث فرهنگی و طبیعی و محیط زیست روز به روز بیشتر
زیر سانسور شدید قرار میگیرند، و از سویی دیگر «قشون سایبری» تلاشهای فرهنگی خارج
کشور را گاه بیشتر از تلاشهای سیاسی هدف قرار داده و مرتب به هک و حذف نتایج آنها
مشغول است (هک کردن صفحات مربوط به کمیتهی بینالمللی پاسارگاد، و صفحهی روز کورش
بزرگ در فیس بوک، از هشت ماه پیش تا کنون، نشانهی روشنی بر این فرهنگستیزی آشکار
است).
ما میدانیم
که تنها جنبشهایی میتوانند تا رسیدن به هدف زنده بمانند که از حرکت باز نایستند و
هر روز راههایی تازه را برای رسیدن به مقصود پیدا کنند. ما باور داریم که برای بیرونشد
از بحرانهای کشندهای که بر سر سرزمینمان فرو افتاده، و برای رسیدن و همگام شدن با
مردمان سرزمینهای پیشرفته جهان، همانطور که بارها گفتهایم، هیچ راهی جز به روز
کردن فرهنگ ایرانیمان وجود ندارد؛ فرهنگی که به خاطر رنگارنگی و زمینی بودناش از
تبعیض به دور است و در آن احترام به کرامت انسان، با هر نوع مذهب و مرام و عقیده و
فرهنگی، همانگونه میتواند بستری عملی را برای گذار از بحران هویتیمان فراهم کند که
توصیههای اعلامیهی حقوق بشر آن را لازم شمرده است.
و ما، در این
هشتمین سالگشت، برای به پیش رفتن، همچنان چون همیشه، دست یاری به سوی شما فرهنگ دوستان،
در هر کجای جهان که هستید، دراز میکنیم.
لطفاً با ما
همراه و همگام شوید.
با مهر و احترام
شکوه میرزادگی
از سوی کمیته نجات پاسارگاد
آگوست ۲۰۱۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر