هرمنوتیک همدلانه
مجتبا بشردوست
پل زدن بین
سنت و مدرنیته کار آسانی نیست. ایجاد توازن بین دیروز و امروز اگر محال نباشد،
دشوار است. سنت را نمیتوان ترک کرد و کنار نهاد؛ در ماست و با ماست. مانند سایه
با ما راه میرود و در ضمیر ناخودآگاه جمعی ماست. باید با آن گفتوگو کرد و
پتانسیل و توانمندیاش را تشخیص داد. برای ساختن دیوارهای جامعهی جدید باید از
آجرهای سنت کمک گرفت. اسلامیزاسیون پروژهی ناکامی است، سنتستیزی هم پسندیده
نیست. اصلاح سنت و نقد باورداشتهای کهن منطقیتر و معقولتر است. سنتستیزی همیشه
غربستایی را به دنبال میآورد و غربستایی هم سنتگرایی را. از این چرخه باید رها
شد. بنیادگرایی در جهان اسلام کم و بیش طرفدارانی دارد. اگر سکولاریزم دینستیز
یکهتاز میدان شود، بنیادگرایی بیشتر در لاک خود فرو میرود و ریشه میدواند.
نو اندیشی
دینی رویکرد متعادلتری است و یادآور رفرماسیون اروپا. لوتر و کاتون و ولتر و رسو
و دیدرو و کانت و هگل دین را در محاق ننهادند، بلکه با آن گفتوگو کردند؛ ما هم میتوانیم
چنین کنیم؛ تجربهی تلخ مشروطه و ظهور رضاخان خودکامه ما را بس که یکسویه عمل
نکنیم؛ داوریهای نپخته و نسخته را کنار بگذاریم و به امکانات و محدودیتهای امروز
بیتوجه نباشیم. افراط و
تفریط هر دو، نتایج ناگواری دارند. تاریخ را تحریف نکنیم و با دیلتای و کالینگوود
همصدا شویم که میگفتند: در تاریخ باید به فهم نیات درونی گذشتگان بپردازیم. فهم
نیات درونی مردگان، جز از طریق هرمنوتیک همدلانه امکانپذیر نیست.
برگرفته از: موج و مرجان،
مجتبی بشردوست، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۹۰، ص ۲۴۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر