جهل حذف‌کنندگان، خاموشی حذف‌شدگان

حذف و سانسور چرا؟
حسین سناپور

در حوزه‌ی کتاب هر وقت برمی‌خورم به موارد عجیب و غریبی از سانسور، یا به حرف‌هایی از مسئولین این حوزه که توصیه‌های ارشادی غریبی به نویسنده‌ها می‌کنند، یا به حذف کتاب‌های قبلاً منتشر شده و یا احیاناً جایزه گرفته و حالا هم به حذف نشر چشمه و پیش‌تر و حتماً پس از آن هم نشرهای دیگر، مدام فکر می‌کنم چرا؟ چرا این کار‌ها را می‌کنند؟
گمانم خیلی‌ها برای این سؤال جواب حاضر و آماده دارند و اصلاً خود سؤال را بی‌مورد می‌دانند. درحالی که وقتی جواب آدم‌های مختلف را کنار هم بگذاریم، می‌بینیم اتفاقاً هر کس دلیلی می‌بیند در این کار، از ذاتی بودن کار حذف برای اندیشه‌های تمامیت‌خواه گرفته تا نان و آب داشتن این کار برای متولیانش، تا حسب وظیفه بودن این کار برای ایشان، یا اصلاً تشخیص ندادن منافع کوتاه مدت از بلندمدت و تیشه به ریشه‌ی خود زدن، و بعد از آن طرف هم خاموشی اهل کتاب و بی‌عرضه‌گی‌شان و غیره و غیره، هر کس دلیلی می‌آورد برای این رفتار‌ها. و بله، احتمالاً همه‌ی این‌ها با هم جواب این سؤال است، با این تذکر که به هر حال در این بین بعضی از این دلایل دلیل بعضی دیگرند، و بعضی هم مهم‌تر از بعضی دیگر.
زمانی بود شاید در اوایل دوره‌ی وزارت میرسلیم، یا حتا پیش از آن، که انگار مهم این بود که کتاب‌های کسانی که دگراندیش شناخته می‌شدند درنیایند و یا دست کم به این راحتی‌ها درنیایند. کسانی همچون شاملو و گلشیری و غیره. اما این کار مدام بیشتر وسعت گرفت، به دلیل‌‌ همان ذات گسترنده‌ی سانسور. پس مدام کتاب‌های بیشتر و بیشتری سانسور شد، تا آنجا که در اواخر دوره‌ی میرسلیم داد مذهبی‌ها و مسئولین حکومتی هم درآمد. در دوره‌ی آقای خاتمی این کار افت و خیرهایی پیدا کرد. دگراندیشی آن قدر‌ها هم خطرناک تلقی نمی‌شد و نویسنده‌گان مشهور هم دیگر چنان خطرناک به نظر نمی‌آمدند و بسیاری از حذف‌های قبل از آن دیگر به شوخی می‌مانست. اما در دوره‌ی بعد از آن باز‌‌ همان نگاه حاکم شد. دوباره عده‌یی که اندکی شهرتی پیدا کرده بودند خطرناک تلقی شدند و اما بقیه‌یی که اولین و دومین کتاب‌هاشان را چاپ می‌کردند، فقط کافی بود تکه‌هایی و جمله‌هایی از کار‌هاشان حذف شود. اما این عده انگشت‌شمار نبودند. آن قدر زیاد بودند که می‌شد گفت جریان جدیدی از نویسنده‌گان جوان شکل گرفته است. هر سال پنج یا ده نویسنده‌ی جوان کتاب‌هاشان مطرح می‌شد و جایزه می‌بردند و پرفروش می‌شدند و بعضی ناشران هم مثل نشر چشمه از کار‌هاشان استقبال می‌کردند. روی خوش نشان دادن نشر چشمه به آثار جوان‌تر‌ها برای خودش هم شهرت بیشتر و تولید انبوه‌تر به همراه آورد. جایزه‌های تک و توک هنوز موجود هم مکمل بروز این جریان شده بودند. اما آیا این جریان جدید که به خصوص در عرصه‌ی رمان داشت کارهایی را عرضه می‌کرد که مخاطبینی را پیدا می‌کرد و می‌ساخت برای ادبیات، خوشایند مسئولین حوزه‌ی کتاب و کلاً فرهنگ هم بود؟ طبعاً نه. چون هر روز سانسور بیشتر شدت گرفت و جایزه‌ها یک به یک تهدید شدند و ناشران این چنین کتاب‌هایی امتیازهای منفی گرفتند و تا آنجا پیش رفتند که چند تایی لغو مجوز شدند و سر آخر هم مهم‌ترین ناشر داستان، یعنی نشر چشمه به این وضع دچار شد.
اما چرا مسئولین حوزه‌ی کتاب این کار‌ها را کردند و می‌کنند؟ به گمان من در درجه‌ی اول به خاطر اینکه از ساختن جریانی که مبلغ فرهنگی آن‌ها باشد ناتوان ماندند. نه به این خاطر که از کنار حوزه‌ی هنری و ارشاد هیچ نویسنده‌ی قابلی درنیامده بود. به این خاطر که هر کدام اسم و رسمی پیداکردند، ترجیح دادند مبلغ خودشان و ادبیات باشند و نه یک گروه و جریان فکری و سیاسی. این‌ها که بعضی‌شان زمانی موافق و عامل سیاست‌های حذفی بودند، دیدند که کاری از این طریق پیش نمی‌رود. پس یا مخالف این حذف شدند و یا دست کم تبلیغ برای حذف غیرخودی‌ها را کنار گذاشتند. به خصوص که می‌دیدند هر دوره آدم‌های جدیدی سر کار می‌آیند و ایده‌های جدیدی دارند که گاهی خود این‌ها هم در آنجایی ندارند. تبلیغ برای کتاب‌هایی مثل «دا» که نویسنده‌ی معروفی نداشتند و بعضی کتاب‌های دیگر که جایزه‌های اصلی دولتی را هم در چند سال اخیر برده‌اند و اما شهرت چندانی پیدا نکرده‌اند، باعث نشده (دست کم هنوز) که این مسئولان جریانی را که می‌خواهند راه انداخته باشند. درست است که از نزدیک به ده سال پیش مشغول سرمایه‌گذاری جدید هستند، اما ادبیات حوزه‌یی نیست که به این زودی‌ها جواب بدهد.‌‌ همان‌طور که سرمایه‌گذاری‌های سی و بیست سال پیش هم چندان نتیجه‌ی قابل توجهی که ایشان می‌خواستند نداشته است. آیا بعد از این خواهد داشت؟ طبعاً نه آن قدر که آقایان انتظار دارند. چون کسانی هم که از این سرمایه‌گذاری‌ها نتیجه شوند، ناگزیر کسانی خواهند بود که درک درست‌تر و به گمان من والاتری از ادبیات و داستان خواهند داشت، که چیزی نیست جز دوری از تبلیغات سیاسی برای حذف دیگران و ناگزیر پای بند ادبیات و زنده‌گی خواهند بود و نه این یا آن جریان سیاسی یا حتا فرهنگی. نتیجه چه خواهد شد؟ دوباره دست مسئولان خالی خواهد ماند. چرا؟ چون نگاه‌شان به ادبیات غلط است و این همه سال بعد از داشتن قدرت و مسئولیت بیگانه مانده‌اند با ذات ادبیات، که تبلیغ‌گر افکار و سیاست‌های دیگری و حتا خود نویسنده هم نیست. چیزی است فرا‌تر حتا از خودآگاه نویسنده و حاصل دانسته‌ها و ندانسته‌ها و تجربه‌های کرده و نکرده‌ی او. پس چه طور در خدمت این فکر و آن هدف باشد و خوب هم باشد و حقیقی و حامل حقیقت زنده‌گی هم باشد؟
گرچه تجربه‌ی سال‌های گذشته نشان داده که فایده ندارد از آقایان بخواهیم به جای سدشدن در برابر جریان‌های ادبی و غیر آن (و به خصوص داستان نویسی امروز ایران)، در کنارش بایستند و با همه‌ی کوتاه و بلندی‌ها و خوب و بدهاش، به آن فخر کنند و آن را از خودشان و خودشان را از آن بدانند. اما من باز همین را از آقایان می‌خواهم. چون هیچ کداممان چاره‌یی جز این نداریم و راهی جز این نیست. اما این را هم می‌توانم بگویم به ایشان که، حذف این همه نویسنده و کار‌هاشان و ناشر‌هاشان جز لاغرکردن فرهنگ ما، جز افسرده و راندن فرهنگیان ما، و جز بازترکردن عرصه برای فرهنگ خارجی، و سر آخر درست کردن ناراضیان بیشتر، سودی ندارد. به جای سرمایه‌گذاری روی این کارهای سلبی، سرمایه‌گذاری بیشتری کنید روی زیرساخت‌ها و امکانات فرهنگی و کسی را حذف نکنید، آن وقت خواهید دید که خودبه خود جریان‌هایی هم که دست کم نزدیکی‌های فرهنگی بیشتری با شما دارند به وجود خواهند آمد و از شما گریزان نخواهند شد. البته طبعاً به شرطی که ازشان نخواهید مدام به حذف دیگران فکر کنند و فکر کنند که اگر عده‌یی از نویسنده‌ها نباشند و کتاب‌هاشان نباشد، آن وقت آن‌ها میدان‌دار خواهند بود. چون چنین نخواهد شد و به جای آن‌هایی که فقط می‌خواهند در نبود دیگران به شهرت برسند، نویسنده‌گان خارجی و کتاب‌هاشان مطرح خواهند شد و سر آخر ما چیز زیادی برای گفتن در مقابل انبوه کارهای ترجمه و اندیشه‌های دیگران نخواهیم داشت. آنکه دیگران را حذف می‌کند، لابد از حذف خود نگران است. حذف نویسنده و کتاب و ناشر برگزیده شما را برگزیده‌ی کتابخوان‌ها نخواهد کرد، هر چه قدر هم که به خودتان جایزه بدهید و تقدیر کنید و سرمایه خرج کنید.

منتشر شده در: وبلاگ شخصی نویسنده
تیتر از: سایت سی‌میل

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...