فراخوان بنیاد میراث پاسارگاد برای نجات دریاچه‌ی ارومیه


ضایعه‌ی مرگ ارومیه کمتر از انفجار یک بمب اتمی نخواهد بود
برای نجات میلیون‌ها گیاه و حیوان و انسان با ما همگام شوید

هموطنان گرامی
کار‌شناسان محیط زیست بین‌المللی، دریاچه‌ی ارومیه را به عنوان یکی از مهم‌ترین زیست‌بوم‌های جهان می‌شناسند. اکنون دیگر مسلم است که این دریاچه، که دومین دریاچه‌ی شور جهان و بیستمین دریاچه‌ی بزرگ جهان به شمار می‌رود، و یکی از مهم‌ترین تالاب‌های ثبت شده‌ی جهانی در یونسکو است، روزهای آخر حیات خود را می‌گذراند.
خطر نابودی دریاچه‌ی ارومیه حداقل بیش از ده سال است که از سوی کار‌شناسان و کوشندگان محیط زیست و میراث طبیعی ایران‌زمین به طور مداوم مطرح بوده و آن‌ها بار‌ها این خطر را هشدار داده‌اند. ما نیز، در بنیاد میراث پاسارگاد، به عنوان اولین ان.جی. اوی بین‌المللی میراث فرهنگی و طبیعی ایران‌زمین، فقط در چند سال گذشته ده‌ها گزارش و مطلب در این مورد منتشر کرده‌ایم که بیشترشان نقل شده از منابع رسمی و رسانه‌های وابسته به دولت بوده است و به استناد همین مطالب و نوشته‌ها و گزارشات کار‌شناسان مستقل در این زمینه، به راحتی می‌توان گفت که مسئول همه‌ی بلاهایی که ظرف این ده پانزده سال اخیر بر سر ارومیه آمده، تنها حکومت اسلامی و دولت‌های وابسته به آن است. از طریق همین مطالب است که کاملاً روشن می‌شود ادعاهای سازمان‌های دولتی ذی‌ربط برای مقصر نشان دادن «خشکسالی»، و یا «تغییرات طبیعی سطح آب دریاچه» و مسایلی از این قبیل بیهوده و بهانه‌ای بیش نبوده و نیست. و در عوض همه‌ی گزارش‌ها نشان می‌دهد که دریاچه‌ی ارومیه نیز چون بسیاری از میراث‌های طبیعی و فرهنگی ایران، قربانی نادانی‌ها، سودجویی‌ها، و بی‌توجهی‌های عمدی حکومت اسلامی و به ویژه دولت فعلی است. دولتی که سماجت‌اش در ساختن سدهای بی‌رویه، جاده‌های غیر اصولی، و پل‌ها و گذرگاه‌هایی که خطرناک بودن‌شان را کار‌شناسان از ابتدا پیش‌بینی کرده‌اند، نشانه‌ای روشن از زد و بندهای مالی، و منافعی سیاسی و یا مذهبی دارد. منافعی که تاکنون به بهای نابودی روزمره و مداوم داشته‌های ملی و بشری مردمان ایران تمام شده است.
به راستی اکنون کدام کار‌شناس زیست محیطی می‌تواند مدعی باشد که نابودی ارومیه به خاطر خشکسالی و یا بی‌مهری طبیعت بوده است؛ وقتی که آمارهای رسمی سازمان آب آذربایجان غربی نشان می‌دهد که همیشه این دریاچه دوران‌های پر آبی و کم آبی و همچنین دوران‌های بالا رفتن و پایین آمدن درجه‌ی شوری داشته است. (مثلاً یکی از بد‌ترین کم آبی‌های چند دهه‌ی قبل در سال ۱۳۴۶ بوده است ـ یازده سال قبل از انقلاب ـ که درجه‌ی شوری آن ۲۸۰ گرم در لیتر گزارش شده است. و با اینکه چند سالی هم طول کشیده اما دریاچه گرفتار هیچ بحران جدی نشده بود.) همچنین همه‌ی گزارش‌های داخلی و بین‌المللی نشان می‌دهد که در دهه‌ی ۶۰ وضعیت زیست بوم این دریاچه نسبت به تمامی عوامل اکولوژیکی کاملاً متعادل بوده است.
و کدام کار‌شناسی می‌تواند احداث ده‌ها سد مخرنی و انحرافی در حوزه‌ی آبریز دریاچه، تخلیه‌ی میلیون‌ها تن خاک از دریاچه، و انباشتن سنگ در آن، برای احداث جاده و پل، و ده‌ها عملیات کوچک و بزرگ ویرانگر دیگر را فقط در چند سال اخیر، در نابودی این دریاچه بی‌اثر نداند؟
آخرین نشانه‌ی بی‌توجهی این حکومت، تصمیم اکثریت نمایندگان مجلس اسلامی و مخالفت آن‌ها با فوریت انجام پروژه‌ای است که امکان نجات این دریاچه را با خود دارد. این نمایندگان که همیشه حافظ منافع حکومت بوده‌اند و نه مردم، با این مخالفت رأی به بریدن آخرین رشته‌ی حیات آن داده‌اند و در واقع ثابت کرده‌اند که هیچ دلسوزی و دردی در این حکومت نه تنها برای حفظ میراث‌های طبیعی و فرهنگی و داشته‌های ملی و بشری نیست، بلکه هیچ حس مسئولیتی نیز در آن‌ها برای سلامتی و بود و نبود مردمان این سرزمین نیز نیست.
اکنون بر اساس نظر کار‌شناسان، سرزمین ما در ارتباط با نابودی ارومیه رویاروی با فاجعه‌ای عظیم و انسانی است. فاجعه‌ای که با نابودی ارومیه در انتظار میلیون‌ها تن از مردمان ایران نشسته است.
به گفته و نوشته‌ی بهترین کوشندگان و کار‌شناسان محیط زیست، نابودی دریاچه‌ی ارومیه، به معنای نابودی میلیون‌ها پرنده و آبزی، حیوانات مختلف و گیاهان، ده‌ها پارک ثبت‌شده در میراث طبیعی جهانی یونسکو، از بین رفتن میلیون‌ها میلیون درآمد حاصله از ذخایر طبیعی، نابودی قطعی بخش اعظمی از کشاورزی ایران که در آذربایجان قرار دارد و نابودی ده‌ها روستا، و مهم‌تر از همه بیماری و مرگ و یا آواره و بی‌خانمان شدن میلیون‌ها تن از مردمان ایران‌زمین است.
بدون تردید مرگ ارومیه یک سونامی انسانی برای سرزمین ما خواهد بود که اگر چه نیروی نابود کننده‌اش به سرعت یک بمب اتمی نیست اما ضایعات‌اش نمی‌تواند کمتر از آن باشد.

بنیاد میراث پاسارگاد، به این وسیله فراخوانی عمومی را برای نجات این دریاچه اعلام می‌دارد و ضمن تماس با سازمان‌های ذی‌ربط جهانی از شما هموطنان گرامی، در هر کجای جهان که هستید نیز، تقاضا دارد که توان خود را در نجات این دریاچه به کار گرفته و با هر وسیله‌ی ممکن خبر این فاجعه را به گوش و چشم مردمان سرزمین‌هایی که در آن زندگی می‌کنید، رسانه‌ها، و سازمان‌های بین‌المللی برسانید. ما باور داریم که هنوز اندک وقتی برای نجات ارومیه باقی مانده است. و اگر از آن استفاده نکنیم شرمسار میلیون‌ها انسان، و شرمسار نسل‌های آینده‌ی ایران‌زمین خواهیم بود.

با مهر و احترام
شکوه میرزادگی
۲۵ اگوست ۲۰۱۱

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...